چیزی را میاندیشم و آن را نمینویسم: نامهای را مینویسم و آن را نمیفرستم. اتّفاقِ تكمیلِ یك كنش، دقیقاً كجای آن میافتد؟ انرژی عظیمِ انباشته در میل، كجا آزاد میشود؟
*
نامه، نوشتار است. متنی "برای" نوشته شدن و خوانده شدن. چیزی در پاكت گذاشته میشود كه از دستی به دستی برسد؛ و در بهترين حالت، پاكت در كمالِ امانتداری محتوای خود را منتقل میكند. در نامهنگاری، فرستندهی نامه آن را نمیخواند و گیرندهی نامه هم فرصتی برای نوشتن در آن ندارد. جریان تكسویه است. مجالی برای گفتگو و میدان دادن به نگاه نیست. هر نامهای، گیرندهاش را مجبور به خواندن میكند. خواندنِ چیزی كه نویسنده، به تنهایی و در توّرمِ "خود"، نوشته است. همانندِ هر نوشتار دیگری خواننده از آنجا كه خود یك "خود" است، میتواند نخواند، یا بخواند و چیزی متفاوت برداشت كند، اما او اصلاً آزاد نیست. نامِ فرستندهی نامه چونان حقیقتی یقینی پشتِ پاكتِ نامه و در امضای پای آن میماند. او كه نامه مینويسد، نویسندهای ناشناس و رنگباخته در فاصله نیست. میانِ فرستندهی نامه و گیرنده، گرچه راه زیادی هست، اما فاصله وجود ندارد. گفتگو، امّا، تنها در فاصله شكل میگیرد. در فضای خالی یك دیدار یا یك غیاب، كه هستی دیگری در آن آزادانه امكانِ حضور بیابد.